سؤال 110.
من خيلي از زندگي خودم راضي هستم؛ چون خداوند بزرگترين نعمتها را به من داده که
آن سلامتي و فرزندان صالح است و خدا را شکر ميکنم. امّا شوهرم در زندگي خيلي
ناشکري ميکند و هميشه از نظر مالي به بالاتر از خودش نگاه ميکند که اين نگاه و
کلمات، مرا خيلي ناراحت ميکند. ميخواستم ببينم وظيفۀ من در برابر او چيست؟ آيا
سکوت کنم يا با او بحث کنم؟
با
مهرباني و تواضع با او صحبت کنيد تا انشاءالله از اين کار بد دست بردارد.
از شما
که چنين بندۀ شاکري هستيد، تشکر ميکنم و امیدوارم خداوند متعال به شما اجر و
پاداش بزرگ عنايت کند؛ امّا در هر صورت با او مشاجره نکنید.
سؤال 111.
شوهر من آنقدر بداخلاق است که بههيچ صورتی ديگر نميتوانم او را تحمّل کنم؛ خيلي
خشک و سنگدل است و عاطفه ندارد. آرزو بهدل ماندهام که يکبار با او حرف بزنم و
او با مهرباني و منطق به من جواب بدهد. خدا از او نگذرد و همانطور که روزگار مرا
سياه کرد، خدا شب اوّل قبر، او را در آتش بسوزاند. ببخشيد که گستاخانه حرف زدم و
سر شما را درد آوردم. بفرمائید باید چه کنم؟
بنابر
آنچه نوشتهاید، او گناهکار است و رفتار او بد و زشت است، امّا اصلاح او به دست
شماست. شما بايد با گذشت و فداکاري و تواضع، شوهر خود را جذب کنيد.
نگویيد
نميشود؛ اگر مدّتی کوتاه آمديد و به جاي بديهاي او خوبي کرديد و غرور خود را
شکستيد و هر چه گفت، عمل کرديد و به هرچه خواست، عمل کرديد و پرخاشگري نداشتيد و
براي خدا و بهخاطر بچّهها و براي اينکه زندگي نپاشد، به آنچه نوشتم عمل کرديد،
حتماً پيروز ميشويد و حتماً او را جذب ميکنيد و حتماً محبّت شما در دل او رسوخ
ميکند و حتماً دست از کارهاي بدش بر میدارد و تابع شما هم خواهد شد.
اگر
آنچه را که نوشتم قبول نداريد، يک سال عمل کنيد؛ يعني يک سال امتحان کنيد تا معلوم
شود.
ولی در
هر صورت، نفرینهای شما خیلی بد است و اجر شما را از بین میبرد و اثر بدی در
زندگی شما باقی میگذارد. بهجای نفرین دعا کنید که خداوند متعال او را هدایت کند.
سؤال 112.
عيالم تندخوست و در يک کلمه لجباز است. پسرم نيز که هجده سال دارد، اکثر نمازهاي
صبح او قضا ميشود. اگر او را صدا بزنيم، بيدار نميشود و اگر بيدار شود، با سبکسري
نماز ميخواند و مراعات نميکند و نمازش رضايتبخش نيست. دخترم هم که بسيار تندخو
و پرخاشگر است و مطابق ميل من روي خود را نميگيرد؛ البته حجاب شرعی را رعايت ميکند.
با فرزندان و همسرم چگونه باید رفتار کنم؟
اوّلاً
شما بايد با گذشت و ايثار و فداکاري خانم خود را بسازيد و اين آيۀ شريفه هميشه نصبالعين
شما باشد: «وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ
رَحيمٌ» [1]
گذشت،
نه، بالاتر از اين، نديده گرفتن، نه، بالاتر از اين، خوبي بهجاي بدي، اين خواست
خداي متعال است که اگر چنين شد، البته خانه جاي برکت و رحمت حق و نزول ملائکه شده،
محبّت و مودّت در خانه حکمفرما خواهد شد.
ثانياً
راجع به اولاد بايد اين آيۀ شريفه در خانۀ شما حکمفرما باشد: «وَإِذْ قالَ
لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ
الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم» [2].
بهصورت موعظه، نه تحميل، با حالت تلطّف، نه خشونت، به
شیوۀ استدلالی، به فراخور حال طرف، نه تعبّد، از آنها بخواهيد و مکرّر بخواهيد
که رفتار خود را تغییر دهند؛ امّا اگر نشد، با نديده گرفتن و به رو نياوردن مشکل
را حل کنید و اگر بازهم نشد، چون تکلیف ساقط است، با بياعتنايي، آنها را بسازيد؛
يقيناً تأثير دارد.
و در هر دوصورتي که بیان شد، با دعا و توسّل و راز و نياز،
از خداوند تعالی بخواهيد شما را خشنود کند؛ زيرا تربيت از آنِ خداي متعال است.
سؤال 113.
چهار سال است با مردي ازدواج کردهام. ابتدا فکر کردم خانوادۀ خوبي دارد، ولي
بعداً متوجّه شدم زياد به دستورات اسلامي مقيّد نيستند. مادر شوهرم نيز ميان ما
اختلاف مياندازد و من از دوران عقدم متوجّه عقايد آنها شدم و بارها از شوهرم
خواستم مرا طلاق بدهد. مشکل دیگر اینکه احساس میکنم او دروغگو و چشمچران است و
میبینم با نامحرمهای فامیل نشست و برخاست میکند. ديگر نميدانم چه کنم؟ ولي
باید بگويم که او محاسني هم دارد؛ از جمله اينکه هيچ وقت در مخارج خانه کوتاهی نمیکند
و تمام مايحتاج خانه را تأمين ميکند. با اينکه حقوق زيادي ندارد، ولي خرج تحصيل
مرا هم ميدهد. هرچه بخواهم و در توانش باشد، برايم ميخرد؛ از خوردني تا پوشاک.
حُسن ديگرش احترام گذاشتن فراوانش به من در مقابل خانواده و اقوام خودش ميباشد.
تو را به خدا بگوييد چه کنم؟ از او جدا شوم يا با او زندگي کنم يا بميرم؟
شما
بنابر آنچه نوشتهاید، بسيار آدم بيوفایي هستيد. نوشتۀ شما جداً مايۀ تعجب است.
الحمدلله شوهر خوب، زندگي خوب، اقتصاد خوب و دين خوب داريد و با اين وصف، با اخلاق
بد خود ميخواهيد همه را به باد فنا بدهيد.
طلاقي
که از نظر اسلام مبغوضترين چيزها است، شما به سادگي و با حرفهاي پوچ ميخواهيد و
اسم از آن ميبريد.
از واجبترين
چيزها براي شما شوهرداري است و اينکه کاري کنيد که شوهر از شما کمال رضايت را
داشته باشد و شما و شوهرتان بايد مادر شوهر را راضي نگاه داريد.
شما
باید بعد از اينکه حکومت بر دل شوهر پيدا کرديد، با تلطف و مهرباني او را وادار
کنيد از گناهان و اعمال زشتي که نوشتهايد، دست بردارد.
به شما
بگويم که در مواجهه با گناهان او نیز سختگیری نداشته باشيد تا عکسالعمل نشان
ندهد. اميد است هر چه زودتر بچّهدار شويد و شما هم دست از حرفهاي خرافي که نوشتهايد،
برداريد.
سؤال 114.
شوهرم از همان روز اوّل به من بدبين بود؛ امّا اين مسئله را با من مطرح نکرد و من
هم متوجّه نبودم تا اينکه ايشان معتاد شد و من پرسيدم که چرا اين کار را کردي؟
ايشان گفت: من فکر ميکنم که شما قبلاً با کسي دوست بودهاي. ايشان موفّق شد ترک
کند و الان حدود سه سال است که ترک کرده است. در اين مدّت توفيق الهي شامل حال من
شد که من به خدا ايمان پيدا کردم و از گناهان گذشتۀ خود توبه کردم؛ امّا شوهرم
اصلاً نماز نميخواند و با حجاب من هم مخالف است. او ميگويد بايد روسري بپوشي. به
هر حال از اين نظر خيلي اختلاف با هم داريم. حاج آقا، من ميخواهم رو به سوي خدا
باشم و فقط و فقط بندۀ خدا باشم و بندۀ شيطان نباشم. شما هر دستوري بفرمایید، من
انجام ميدهم.
اوّلاً
بايد در مقابل او کوتاه بيايد و تا ميتوانيد با صبر، حوصله، با گذشت، ايثار،
مهرباني و با نصيحت در موقعی که میپذيرد و با ارضاء کردن او مخصوصاً در غريزۀ
جنسي، او را راضي کنيد تا انشاءالله دست از اين کارها و اين حرفها بردارد؛
ثانياً
رابطۀ خود را با خداي متعال محکم کنید؛ مخصوصاً به نماز اوّل وقت، اهمیّت بدهید.
حجاب کامل و عفّت خداپسند داشته باشید و به مستحبّات اهميّت بدهید؛ مخصوصاً خدمت
به ديگران و به خصوص خدمت به همين شوهر و کوتاه آمدن در مقابل همين ناملايمات او،
شما را به هدف میرساند؛
از
گناه، مخصوصاً از فساد اخلاقي اجتناب داشته باشید.
سپس، با
دعا و توسّل، مشکل خود را حل کنيد و يقين داشته باشيد اگر رابطۀ شما با خدا محکم
شود، دعا و توسّل شما کارساز خواهد شد؛
ثالثاً
به او گوشزد کنيد اگر رابطۀ او با خدا قطع شود، مخصوصاً با ترک نماز و ظلم به
ديگران، دوباره در فساد اعتياد و نظير آن غوطهور خواهد شد که خطرناک است.
در
خاتمه زندگي خوبي را براي شما و ايشان از خداي متعال خواهانم.
سؤال 115.
همسرم خوب و سادهدل و مهربان است، خساست ندارد، خلق خوبي دارد، اهل مطالعه و علمدوست
است و با پدر و مادرش متواضع است؛ ولي مشکلي دارد که بهخاطر آن، مشکلات زيادي
برايم درست کرده است. ساعتها به اينترنت ميرود و متوجّه شدم صحنههاي مستهجن را
نگاه ميکند، سيديها و فيلمهاي خارجي را به خانه ميآورد که همۀ آنها مستهجن
است. از ابتداي زندگي به شوخي ميگفت ميخواهم زن بگيرم و حالا جدّاً مطرح ميکند
که يک نفر برايم کم است. من چه وظیفهای دارم و با او باید چه برخوردی داشته باشم؟
بنابر
آنچه نوشتهاید، کار او و برخورد او با شما زشت و نابجاست و باید ترک کند، امّا
شما اگر خواستههاي او را راجع به غريزۀ جنسي است، جواب صددرصد با مهرباني و
تسليم بدهيد؛ به مرور زمان خوب ميشود؛ مخصوصاً اگر در مقابل کارها و حرفهاي بد
او کوتاه بيايید و به او محبّت کنید، تأثیر خوبی دارد.
سؤال 116.
شوهرم در مسائل ديني و مذهبي هيچگونه اعتقادي ندارد و از انجام خلاف و کارهاي
غيرشرعی، هيچ ابايي ندارد. نماز نميخواند، مغازۀ لباسفروشي دارد و با زنها و
دخترهاي نامحرم ارتباط دارد. با آثاري که خودم ديدهام و با گفتههاي خودش عمل
خلاف عفت زياد انجام میدهد. با آنکه امر به معروف و نهي از منکر کردهام، هيچ
اثري نداشته است. حال خدا شاهد است رغبت از زندگيام برداشته شده و از او نفرت
پيدا کردهام. سؤال من از شما بهعنوان يک مرجع تقليد اين است که تکليف من با اين
شوهر چسيت؟ در ضمن من یک پسر هم دارم.
از نامۀ
شما متأثر شدم. شما فعلاً جز مدارا و ساختن با او و به رو نياوردن بديهاي او،
چارهاي نداريد. بهعنوان پدرِ بچّههايتان او را دوست داشته باشيد. شما براي
نپاشيدن زندگيتان با او مدارا و به وی محبّت کنيد و او را در جهت زناشویي و زندگي
ارضاء کنيد.
از دعا
و توسّل کمک بگیرید و بدانید که اگر تقوا داشته باشید، خداوند به شما کمک میکند.
بهاميد اينکه خداوند متعال فرج حاصل کند و زندگي خوبي پيدا
کنيد؛ دعا ميکنم خداوند تعالی او را هدايت کند و شما را شاد و خشنود سازد.
سؤال 117.
رفتارم با همسري که در محيط غيرديني تربيت يافته و به نماز و حجاب اهمیّت نميدهد
و هرچه ميگويم توجّهي نميکند، بايد چگونه باشد؟ بهتازگي خداوند فرزندي به ما
عطا کرده است. چه کنم که فرزندم مانند او نشود؟
سختگیری
نکنید؛ زیرا بدتر میشود؛ ولی در مواقعی که حال دارد، به او با مهربانی بگویید و
اگر تأثیر نداشت، آن هم لازم نیست. از خداوند بخواهید فرزند شما را در راه اسلام
بیندازد و هرچه میتوانید به هردوی آنها محبّت کنید تا عقیدۀ شما را قبول کنند.
سؤال 118.
همسرم از سادات است، ولي متأسّفانه دربارۀ حجاب هرچه به ایشان تذکر میدهم، رعايت
نميکند و با ملایمت که به ایشان میگویم، ميگويد اصلاً دوست ندارم حجاب را رعایت
کنم. حال تکلیف من چیست؟ مدّتي است قهر کرده و به خانۀ پدری رفته است، نمیدانم
چه بکنم که هم همسرم را نگه دارم و هم او را باحجاب کنم؟ لطفاً مرا راهنمایی
بفرمایید.
باید با مهربانی و صبر به او بفهمانید، تو که سیدی باید
حضرتزهرا«سلاماللهعلیها» را راضی کني و رضایت ایشان در حجاب است؛ ولی سختگیری
هم نکنید که بدتر میشود. از خداوند بخواهید به حقّ حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» به
شما کمک کند.
سؤال
119. شوهرم به زنان نامحرم نگاه ميکند و بعضاً با آنها حرف ميزند. من از کار او
خيلي ناراحت ميشوم و با او بداخلاقي ميکنم. آيا کار من با شوهرم صحيح است؟
کار
او صحیح نیست و باید مراعات کند، ولی شما هم باید دست از این حالت بردارید و با
مهربانی او را اصلاح کنید.
سؤال 120.
شوهرم از اوّل زندگي هميشه حرف خود را ملاک ميدانسته
و حرف کسي را گوش نداده است. زندگي ما هيچ پيشرفتي نداشته و هر کاري که دلش ميخواهد
انجام ميدهد. هر وقت ميخواهم حرفي بزنم، ميگويد تو حقّ دخالت نداري. حالا ميخواهم
از جنابعالي بپرسم که آيا من ميتوانم به کارهای او اعتراض کنم؟
تذکّر
با ملايمت و مهرباني خوب است، ولي دخالت خوب نيست و تأثير ندارد. بنابر آنچه نوشتهايد،
گفتههاي شما در او اثر ندارد، بلکه اثر بد دارد؛ لذا او را به حال خودش وا گذاريد
و جدّاً دعا کنيد، انشاءالله همه چيز اصلاح شود.
اگر
متّقی باشید، خداوند به شما کمک میکند.
سؤال 121.
به استحضار ميرساند، همسر اينجانب مدّتي است بهطور يکجانبه متارکۀ زناشویی کرده
و تمکين نميکند. آن را به او گوشزد کردهام، ولي تاکنون ارشاد نشده است. استدعا
دارم ضمن راهنمايي لازم، تکليف اخلاقی حقير را بيان بفرمایيد.
بايد با
نصيحت و مهرباني او را از اين عمل منع کنید؛ زيرا اگر زن در مقابل شوهر متواضع
نباشد و تمکين نکند، گناه او خيلي بزرگ است و بايد توجّه داشته باشيد که ريشهيابي
در اين امور لازم است.
اميد است با ريشهيابي و نصيحت با مهربانی، مشکل شما حل
شود. از بزرگان هم در کارتان مشورت بگیرید تا با کمک آنها مشکل حل شود.
مطلبی
که باید توجّه شود این است که شما باید تقصیر نداشته باشید؛ وگرنه اوّل باید خود
را اصلاح کنید.